«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ دی ۲۲, شنبه

ای شنبه فروشِ جمعه بازار!

افشرده ی صد خُمِ فشرده!
ای شیشه ی مُهر و موم خورده!

ای شنبه فروشِ جمعه بازار!
گویِ سَبَق از زمانه برده..

حجمِ گره! آبشار پیچک!
گیسوی بلندِ تاب خورده!

تکبیر مناره! بانگ ناقوس!
آتشکده، آتش فسرده!

ماهی، پرنده، بال، باله
دریا به کف، آسمان به گُرده

ای برگِ برنده! آه..! ای عشق!
از هر چه قمارباز برده

شالی! روح شمال! ری را!
ای جان جنوب! نخل! لیلا!

عاصم اسدی

برگرفته از «تلگرام»   ۲۱ دی ماه ۱۴۰۳ (برنام را از بوم سروده برگزیده ام.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!