از زبان «اولاغ شولتز» شگفت زده رو به وزیرِ به پیشواز آمده ی «ابوزَبی»:
ـ اینجا یک چیزی درست نیست! همه ی مردان دستار به سر دارند و شما بانوی ارژمند ...؟! من که سر در نمی آورم.
پاسخِ پندارآمیز وزیر:
ـ بله درست است؛ ما با کاربرد
قانون های «فیزیک اتمی» در پهنه ی دانش های هازمانی (اجتماعی)، اسلامی* از بنیاد بگونه ای دیگر یافته ایم که شاید در
خورشیدگردی بسیار دور از کهکشان های شناخته شده ی کنونی از هستی برخوردار باشد؛
درست بسان پروتون ها و الکترون های با باری واژگون از دید ما زمینی ها. این دیگر
با من و شماست که آن را اسلامِ با بارِ هَستیک (مثبت) بنامیم یا با بار نیستیک
(منفی)؛ این تنها یک نامگذاری است؛ و ما تازه در آغاز راهیم. بزودی دستمان برسد،
قانون اسلامی سفت و سختی بیرون خواهیم داد که بر بنیاد آن، همه ی مردانی که پشت لب
شان سبز شده باید روزانه ریش و پشم شان را آنچنان از ته بتراشند که چنانچه مگس روی
چهره شان نشست، «بُکس و باد» کند و فرولغزد. شَوَندِ آن نیز روشن است:
دیدنِ ریش و پشم، برانگیخته
شدن زنان و هوا برداشتن شان را در پی دارد که در دین و آیین مان سخت نکوهش شده
است.
در اینجا «اولاغ شولتز» در حالی که با دیدگان از کاسه درآمده و دهانی باز به وی می نگرد و بیش از پیش مَنگ شده، چیزی دیگر برای گفتن نمی یابد.
ب. الف. بزرگمهر چهارم مهر ماه ۱۴۰۱
https://www.behzadbozorgmehr.com/2022/09/blog-post_52.html
* ناگفته نگذارم که قانون های «فیزیک اتمی» را نمی توان در پهنه ی دانش های هازمانی بکار برد؛ به همین شوند، نوشته ام: «پاسخ پندارآمیز ...»
زیرنویس پرتور:
«اولاف شولتس»، نخست وزیر
آلمان، در «اَبوزَبی» دوم مهر ماه ۱۴۰۱
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر