«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ دی ۲۲, شنبه

پرسشی بسیار بجا؛ ولی کو گوش شنوا؟

پرسشی بسیار بجا؛ ولی کو گوش شنوا؟ خرموش با آنکه از گوش هایی گنده برخوردار است، گران گوش است و خوب نمی شنود؛ چاره ی کار هم پس از سال ها آزمودن، تنها همین است که هر دو گوشش را بگیری و با میخ  همان خرگاه (همانا «طویله» بزبان پارسی عربی زده!) بدیوار خیمه و خرگاه رژیم میخکوب کنی.

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان در جنگی ساز و برگ یافته به جنگ ابزار!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۲ دی ماه ۱۴۰۳

ویدئوی پیوست (برگرفته از «تلگرام»  ۲۲ دی ماه ۱۴۰۳): پرسشی بسیار بجا؛ ولی کو گوش شنوا؟



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!