«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ دی ۱۸, سه‌شنبه

سخنی درست و باریک از خرموشی کهنه کار

سخنی درست و باریک از خرموشی کهنه کار!۱ با این افزوده که دشواریِ کار در نبودِ سازمان های سیاسی بر بنیاد طبقاتی شان است که جمهوری خرموش های اسلام پیشه، شماری از کهنه کارترین و استوارترین هموندان تنها سازمان براستی سیاسیِ تا اندازه ای پا گرفته بر بنیادی طبقاتی و ریشه دار را یا از دَمِ تیغ گذراند یا به دیگر کشورها تاراند که مرده ریگی از آن بیش بر جای نمانده است. بجز آن، سایرین چه از چپ و چه از راست، چه در ایران و چه در بیرون آن،بیش از آنکه سازمانی سیاسی بشمار آیند، گروهبندی های روشنفکری کم و بیش بی ریشه ای هستند که برخی از آن ها غوره نشده، مویز شده و تنها در بازه ی بسیار کوتاهی از زمان، آنهم به شَوَندِ نزدیکی نسبی به حزب توده ایران، گُل کرده و سپس رو به پژمردگی نهاده یا تن به مزدوری کشورهای امپریالیستی داده اند؛ و چنانچه آماج سخن این خرموش، چندین و چند گروهبندی وابسته یا پیرامون رژیم خرموشی است که بگمانم چنین باید باشد، همگی شان پوشالی تر از آنند که بتوان از آن ها نامی برد؛ بگونه ای که سزاوار سنجیدن شان با «حزب کرامت» یا «حزب سلامت»۲ در یکی از داستان های زشت و زیبای زنده یاد عزیز نسین نیز نیستند.

نیک که بنگری، بزرگی زیانی که رژیم دزدسالار اسلام پیشه در این زمینه نیز به ایران و ایرانی زده را به چشم جان می بینی.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۸ دی ماه ۱۴۰۳

پی نوشت:

۱ ـ وفاق به معنی توافق روی افراد نیست

رییس دفتر رییس‌جمهور در دولت دوازدهم گفت: یکی از آفت‌های وفاق که کم و بیش ما شاهد آن بوده‌ایم، این است که به جای اینکه در حاکمیت و با گروه های مختلف احزاب روی برنامه‌ها و اصول توافق شود، توافق روی اشخاص صورت می‌گیرد؛ من فکر می‌کنم این مسئله بسیار خطرناک است.

برگرفته از «تلگرام خبرگزاری خرموش نشان ایر و اینا»   ۱۸ دی ماه ۱۴۰۳

۲ ـ بنگرید به یادداشتِ «روشن و سنجیده سخن گوییم!»  ب. الف. بزرگمهر   ۲۱ شهریور ۱۳۹۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2011/09/blog-post_8664.html

همچنین:
«آیا گروهبندی های خلق الساعه ای که به یکباره از آدم های ابن الوقت پر می شود و با نخستین سرماخوردگی سیاسی "رهبر" آن از هم می پاشد را حزب می دانید و می نامید؟ در اینجا، جای گفتگوی گسترده در این باره نیست؛ ولی اگر داستان همچنان زیبای طنزنویس بزرگ دوران ما: عزیز نسین را به نام «حزب کرامت، حزب سلامت» خوانده باشی یا بخوانی، همانندی بسیاری میان آن دو "حزب" داستان وی با گروهبندی های ریشخندآمیزی چون «حزب اراده ملی» (یا «حزب عرّاده ملی»!) که یکی از آن به گفته ی شما «۲۱ حزب بزرگ ایران» است، خواهی دید و به پوشالی بودن همه ی آن ها پی خواهی برد.»

برگرفته از نوشتار «گفتگویی که به یکبار خواندن می ارزد!»  ب. الف. بزرگمهر   ۳۰ فروردین ماه ۱۳۹۲

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/04/blog-post_20.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!