«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ دی ۲۵, سه‌شنبه

مگر می شود بازار سرمایه داری را مهار نمود؟

اختسادنادان می نویسد: «تا زمانی که کنترل انگیزه های سوداگری در بازار اتفاق نیفتد، این بازار روی آرامش نخواهد دید ...»۱ و من با خود می اندیشم: مگر می شود بازار سرمایه داری را آن هم در سامانه ی ایلخانی ولایت بی در و پیکری چون ایران مهار نمود؟ بنیاد کار و بار چنین سامانه ی گام بگام بی سر و سامان شده ای که خوشبختانه هر روز بیش از پیش زمینگیر می شود بر "بازار آزاد"ی کانونمند است که بگفته ی اختسادنادانان مزدور «جامعه جهانی»، «تقاضا و مصرف» سخن نخست را در آن بر زبان می راند؛ بماند که در کردار اینچنین نیست و جایی برای پرداختن به آن در این یادداشت کوتاه نیست. 

حتا در خود کشورهای مادر سرمایه داری («متروپل» ها) در دوره ای که الگوی «کینزیانیسیم»۲ بر آن فرمانروا بود و دولت های سرمایه داری در پی پایور شدن سوسیالیسم در روسیه و سپس «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» و بویژه پس از پیروزی تاریخی بر اهریمن فاشیسم و نازیسم در جنگ جهانی دوم، ناچار بودند در برابر آن واپس نشسته و تا اندازه ای هوای دستاوردهای تاریخی «طبقه کارگر خودی» را داشته باشند، به همان شوند یاد شده در بالا نتوانستند و نمی توانستند اسب سرکش بازار را دهنه بزنند؟ وختی دستیابی به سود هرچه بیش تر در چنان بازاری فرمانرواست، چنین کاری در بنیاد خود شدنی نیست؛ این هم ریشه ی آن!

خود همین گفته ی «کنترل انگیزه های سوداگری در بازار» را وختی نیک در آن باریک شده و بروشی دانشورانه بشکافی، یاوه ای بیش از آب درنمی آید؛ در خوشبینانه ترین برخورد همان الگوی «کینزیانیسم» که این نیز تا اندازه ای در آنجا که دولت های امپریالیستی بر سر کارند، می توانست چند دهه لنگ لنگان جلو برود، در کشورهای نامور به پیرامونی (پیرامون آن کشورهای مادر سرمایه داری) شدنی نبوده و نیست؛ اگر شدنی بود، خداوندان سرمایه این الگو را در آن کشورها نیز بکار می بستند؛ ولی بجای آن الگوی نولیبرالیسم سرمایه داری را بکار گرفتند که از دیدگاه مَنتیک (منطق) درون نگرانه ی سرمایه داری درست بوده و کاری ناگزیر است.

بدین سان، باید ریشه ی آن سوداگری را در روندی گام بگام خشکاند و چنین کاری کارستان بدون داشتن بخش نیرومند دولتی در اختساد کشورهای نامور به پیرامونی شدنی نیست. درست به همین شَوَند است که سرمایه داری امپریالیستی، همین بخش از اختساد را در همه ی «کشورهای پیرامونی» آماج تیرهای زهرآگین خود نموده، برای نابودی آن می کوشد.۳

ب. الف. بزرگمهر   ۲۵ دی ماه ۱۴۰۳

پی نوشت:

۱ ـ فقر مسکن در حال تبدیل شدن به یک تهدید امنیت ملی است

چالش اصلی بازار مسکن، در ایران، تبدیل شدن زمین و مسکن به ابزار اصلی سوداگری است. تا زمانی که کنترل انگیزه های سوداگری در بازار اتفاق نیفتد، این بازار روی آرامش نخواهد دید و مردم هم نمی توانند زندگی با کیفیتی را انتظار داشته باشند.

نکته دوم این است که تاکنون بحث ما این بود که انتخاب عرضه مسکن بیشتر، بدون مهار انگیزه های سوداگرانه، اتلافهای سنگین منابع انسانی و مادی را به همراه دارد. اکنون گزارش وزارت کار که می گوید حد فاصل ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۱، تعداد خانوارهای مستاجر درگیر فقر در کشور، ۴۸ درصد رشد کرده نشان می دهد فقر مسکن در حال تبدیل شدن به یک تهدید امنیت ملی می شود..

برگرفته از «تلگرام»   ۲۴ دی ماه ۱۴۰۳

۲ ـ واژه کینزیانیسم، برگرفته از نام اقتصاددان انگلیسی سده بیستم ترسایی جان ماینارد کینز و برپایه نظریه نامبرده درباره نقش دولت برای بهره وری جامعه از راه تامین مالیاتی و ترازمندی نرخ بهره برای انگیزش رشد اقتصادی و پیشرفت و ثبات بخش خصوصی، ساخته شده است. کینزیانیسم، از دید تاریخی دوره پیش از نولیبرالیسم را دربرگرفته و بازتاب منافع طبقاتی سرمایه داری انحصاری (امپریالیستی) در دورانی است که هنوز پیشرفت های فن آوری، رایانه ای و رسانه ای اندازه ها و گستره ای مانند امروز بخود نگرفته بود و رقابت های امپریالیستی، بویژه با توجه به وجود اردوگاه سوسیالیستی و «جنگ سرد» در چارچوبی بسته تر از امروز جریان داشت.

Keynesianism, John Maynard Keynes

برگرفته از پی نوشتِ نوشتارِ «صورتکی نو بر چهره امپریالیسم ایالات متحده» ب. الف. بزرگمهر   ١۹ بهمن ۱۳۸۷

درج شده در گاهنامه ی «فرهنگ توسعه» (www.farhangetowsee.com) به تاریخ ۲۱ بهمن ۱۳۸۷ و بازانتشار در گاهنامه ی «آفتاب» و «گاهنامه ویستا» و سپس نیز در پیوند زیر:

https://www.behzadbozorgmehr.com/2010/05/blog-post_30.html

۳ ـ این یادداشت کوتاه که پاسخی فشرده به اختسادنادانان رُفوگر و پینه دوز سرمایه داری است، نیازمند کاری همراه با شکیبایی و وختی بیش تر است که من از آن برخوردار نیستم؛ ولی به هر رو، هسته ی جُستاری که در میان نهاده ام را درست می دانم.  ب. الف. بزرگمهر   ۲۵ دی ماه ۱۴۰۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!