بهره وری ملی همانا بهره وری سرمایه داری بویژه در دوره ی امپریالیستیِ آن است
افزودن نکته ای که فراموش کردم آن را یادآور شوم
نکته ای که در زیر به آن اشاره
نموده ام با آنکه بنیادِ یادداشت نوشته ی دو روز پیشم با همین برنام را زیر و رو نمی کند، آن را
باریک تر نموده، سویه ای دانشورانه تر از پیش به آن می بخشد:
تنها در کشورهای امپریالیستی و
دنباله های ریز و درشت آن در اروپای باختری که در دوره ای تاریخی، لایه های نه
چندان نازکی از «اشرافیت کارگری»* در آنجا کالبد یافته و بدرازای چندین دهه جا افتاده
اند، سر تا پای هازمان آن کشورها از چندین سده بهره کشی چپاولگرانه از کشورهای
بهره ده در آسیا، آفریکا و آمریکای لاتین بهره مند شده و در «بهره وری های (منافع)
ملی»، دانگ رویهمرفته بسیار ناچیزی در سنجش با کلان سرمایه داری فرمانروا در هر کشوری،
دست آن ها را نیز می گیرد؛ بدین سان، بهره وری ملی همانا بهره وری سرمایه داری بویژه
در دوره ی امپریالیستی آن است.
ب. الف. بزرگمهر یکم اسپند ماه ۱۴۰۳
* «... در یک سنجش حتا نسبی میان حزب های ”سوسیال دمکرات“ یا نامور به ”کمونیست“ ولی با گرایش های آشکار و پنهان به ”سوسیال دمکراسی“ («اوروکمونیسم») و ”لیبرال دمکراسی“ با نمونه های ایرانی چنین حزب ها و سازمان هایی، آن ها از پایوری نسبی درازمدت و زمینه ی طبقاتی ـ اجتماعی رویهمرفته نیرومند، برخوردار بوده و همچنان برخوردارند که از بهره کشی سامانه ی سرمایه داری امپریالیستی از کشورهای کم تر رویش یافته ی سرمایه داری بدرازای نزدیک به دو سده، ریشه گرفته و حزب هایی رویهمرفته جاافتاده ای در اروپای باختری را پدید آورده است. بزبانی دیگر و شاید کمی ساده تر، اگر آن حزب ها (بویژه از آغاز «جنگ جهانی نخست» به این سو) با ساخت و پاخت با حزب ها و رژیم های سرمایه داری امپریالیستی کشورهای خود و زیر پا نهادن برجسته ترین نمود و نشانه ی ”سوسیالیسم دانشورانه“: ”کارگر همبستگی جهانی“ توانستند در کنار پیدایش قارچ ”اشرافیت کارگری“، لقمه نانی کمی چرب و نرم تر برای طبقه کارگر کشورهای خویش فراهم نمایند ...»
برگرفته از نوشتار «شیوه ی برخورد لنین به استراتژی و تاکتیک»، ب. الف. بزرگمهر، دوم مهر ماه ۱۳۹۴
https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/09/blog-post_92.html
***
فراواژه ای نادرست، گول زننده و پرکاربرد
همه جا از «بهره وری های
(منافع) ملی» سخن می گویند:
فراواژه ای (عبارتی) نادرست،
گول زننده و پرکاربرد که بویژه با گسترش هرچه فزاینده تر «گلوبالیسم سرمایه داری»،
هم بر کاربرد آن افزوده شده و هم همچشمی ها و تنش های سیاسی میان گروهبندی های
کلان و کلان تر سرمایه داران را در گستره ی جهانی گسترش داده است؛ همچشمی هایی
یادآور شاخ به شاخ شدن جانورانی چون غوچ های کوهی، گاوها و گاومیش ها با یکدیگر و
در کنارشان شاخ و شانه کشیدن های جانوران ریز و درشت دیگر:
«منافع ملی روسیه نباید نادیده
گرفته شود»، «چنانچه منافع ملی چین را زیر پا نهید و کاسه بشقاب های مان را نخرید،
همه ی آن ها را روی سرتان خرد می کنیم»، «برای دستیابی به منافع ملی ایالات متحد
باید هر شاخی را بشکنیم و بگاه بایسته جهان را نابود کنیم»، «آرمان ما به همین ꞌبرجامꞌ
وصل است که جان و مال و ناموس و بی ناموسی مان هم در گرو پابرجایی آن است. ꞌبرجامꞌ
که نباشد؛ منافعی نیز در کار نیست. منافع هم نباشد، یعنی ما باید گورمان را گم کنیم.»* فراواژه ای پوششی برای پنهان نگاه داشتن سرشت آن
که با بهره وری های توده های مردم جهان و در کانون آن: «طبقه کارگر» در رویارویی
است. چون نمونه ای روشن در «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» با همه ی کاستی ها
و نارسایی هایی که بدرازای زمان به آن دچار شد و ناگفته نماند که انگولک ها و
زمینه چینی های استادانه ی کشورهای بزرگ سرمایه داری در آن ها نخشی بسزا داشت، سخن
از «بهره وری های ملی» در کار نبود و حتا تا چند سالی پیش از فروپاشی آن در کودتای
آن سه بیشرم** هیچگاه از چارچوب
«کارگرهمبستگی جهانی» (انترناسیونالیسم) و کمک یه جنبش ها و پشتیبانی از کشورهای
ستمدیده فراتر نرفت.
برپا، زنده و پایدار باد همبستگی همه ی خلق ها و ملت های جهان در راه دستیابی به هازمانی آدموار بی هیچگونه بهره کشی آدمی از یکدیگر!
ب. الف. بزرگمهر ۲۹ بهمن ماه ۱۴۰۳
https://www.behzadbozorgmehr.com/2025/02/blog-post_53.html
پی نوشت:
* برگرفته از یادداشتِ «با ꞌبرجامꞌ به خواب می رویم و با آن بیدار می شویم ...» ب. الف. بزرگمهر ۲۷ مهر ماه ۱۳۹۶
https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/10/blog-post_89.html
** با انگیزش و پیشگامی «بوریس یلتسین»، گفتگوهای پنهانی با مهترهای جمهوری «روسیه سپید» (بلاروس) و اوکراین آغازید. هفتم دسامبر ۱۹۹۱ زیر فرنام ساختگی «آمایش گاز روسیه» این سه تن در روستایی دوردست گرد آمدند و روز پس از آن بی هیچ پرداختن به چند و چون همداستانی شان با یکدیگر، پدیداری ساختاری با فرنام «کشورهای همسود» یا بزبان پارسی تازی گزیده: «کشورهای مشترک المنافع» («Commonwealth of Independent State») که پیش تر دستینه نموده بودند را بجای «اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی» به آگاهی رسانه ها رساندند.
برگرفته از پیش نویس یادداشتی نیمه کاره از چندی پیش به این سو که چنانچه بخت یار باشد، آن را به پایان رسانده و در این تارنگاشت خواهم گنجاند. ب. الف. بزرگمهر ۲۹ بهمن ماه ۱۴۰۳
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر