«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ اسفند ۱۰, جمعه

دل تپنده ی آدمیت

دیدار گروهی از کارگران بازنشسته ی اهواز و آموزگاران با بانو فرزانه زیلابی، دادگوی (وکیل)* بزرگوار کارگران و زحمتکشان، به انگیزشِ (مناسبت) «روز وکیل»

برگرفته از «تلگرام»   دهم اسپند ماه ۱۴۰۳ (با ویرایش، پارسی و اندک بازنویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

* آمیخته واژه ی «دادگو» را کاربری در یکی از واژه نامه های اینترنتی بجای آمیخته واژه ی «وکیل» (وَک + ایل) پیشنهاد نموده که از دیدِ من، بهترین جایگزین آن است؛ گرچه «وکیل» که از آرش های دیگری نیز برخوردار است، خود نیز ریشه در یکی از زبان های کهن ایرانی دارد و می تواند همینگونه بکار برده شود.

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!